جدول جو
جدول جو

معنی ابوعمر زبیدی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعمر زبیدی
زبیدی. او راست: الاحتفال. و آن منتخب اخبار فقهای قرطبه است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بو بَ رِ زَ)
محمد بن حسن بن عبدالله یا مدحج زبیدی اندلسی اشبیلی. از علمای لغت و نحو. شاگرد ابی علی قالی. مستنصر خلیفۀ اندلس تعلیم پسر خویش هشام مؤید بالله رابدو گذاشت و هشام از وی تربیت نیکو یافت. سپس قضای اشبیلیه بدو دادند. و او را اندوختۀ فراوان بود. اوراست: کتاب مختصرالعین و کتاب طبقات النحاه و کتب دیگری در فنون دیگر ادب. به سال 379 هجری قمری درگذشت
لغت نامه دهخدا
محمد بن یوسف، مکنی به ابوحمه. از موسی بن طارق زبیدی و غیر او روایت دارد. وی منسوب است به زبید یمن. (از تاج العروس). محمد بن یوسف محدث از زبید یمن است. (از منتهی الارب). سمعانی آرد: محمد بن یوسف زبیدی مکنی به ابوحمه از مردم زبید یمن است و از سفیان بن عیینه روایت کند. مفضل بن محمد جندی از او روایت دارد. وی برای ابوقره موسی بن طارق زبیدی نقل روایت میکرده است. (از انساب سمعانی). یاقوت آرد: ابوحمه محمد بن یوسف بن محمد بن اسوار بن سیار بن اسلم زبیدی، کنیتش ابویوسف و ابوحمه بجای لقب اوست. وی از ابوقره موسی بن طارق زبیدی کتاب ’السنن’ را روایت کند و مفضل بن محمد جندی و موسی بن عیسی زبیدی و محمد بن سعید بن حجاج زبیدی از او نقل حدیث کنند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا